تغیر مسیر یافته از - قراین منفصل
زمان تقریبی مطالعه: 2 دقیقه
 

قرینه منفصل





قرینه منفصل به شیء منفصل از کلام، دلالت کننده بر مراد جدّی متکلّم اطلاق می‌شود.


۱ - تعریف



قرینه منفصل، قرینه‌ای است که به کلام (ذوالقرینه) متصل نبوده و کلام مستقلی به حساب می‌آید از ملحقات کلام اول محسوب نمی‌گردد؛ بنابراین، هرگاه کلامی بیان شود، سپس در کلام دیگر قرینه‌ای به کار رود که مفهوم کلام اول را روشن نماید، به کلام دوم، قرینه منفصل می‌گویند، مثل آن که مولا بگوید: «اکرم کل فقیر » و بعد از مدتی بگوید: «لا تکرم الفساق من الفقرا»؛ جمله دوم به عنوان قرینه منفصل برای جمله اول است و بیان می‌کند که مراد جدی متکلم از اول، اکرام فقیرهای عادل بوده است.

۲ - تفاوت قرینه متصل با منفصل



قرینه متصل جلوی انعقاد ظهور ذوالقرینه را در معنایی که مراد جدی متکلم نیست، می‌گیرد؛ به خلاف قرینه منفصل که جلوی اصل ظهور کلام قبلی (ذوالقرینه) را نمی‌گیرد، بلکه مانع از حجیت ظهور آن گردیده و بر آن مقدم می‌شود، چون قرینه بر ذوالقرینه مقدم است.
ادراکات نظری عقل به منزله قرینه منفصل برای کلام است.
[۳] شرح اصول فقه، محمدی، علی، ج۱، ص۴۲۲.
[۵] فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ولایی، عیسی، ص۲۹۳.


۳ - پانویس


 
۱. دروس فی علم الاصول، صدر، محمد باقر، ج۱، ص۱۰۶.    
۲. المعالم الجدیدة للاصول، صدر، محمد باقر، ص۱۴۵.    
۳. شرح اصول فقه، محمدی، علی، ج۱، ص۴۲۲.
۴. مصباح الاصول، خویی، ابوالقاسم، ج۳، ص۳۵۱.    
۵. فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ولایی، عیسی، ص۲۹۳.


۴ - منبع



فرهنگ‌نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۶۳۴، برگرفته از مقاله ««قرینه منفصل».    

رده‌های این صفحه : قرینه




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.